خوش آمد بهار
گل از شاخه تابید خورشید وار
چو آغوش نوروزر پیروز بخت
گشوده رخ و بازوان درخت
گل افشانی ارغوان
نوید امید است در باغ
.
.
.
نوروز رسید و ما همان در دیروز / در رزم نه بر دشمن شادی پیروز
این غُصّه مرا کشت که دور از میهن / هر سال سر آمد و نیامد نوروز !
.
.
.
چو صبح رایت خورشید آشکار کند / ز مهر قبله افلاک زرنگار کند
رسید موسم نوروز و گاه آن آمد / که دل هوای گلستان و لالهزار کند . . .
.
.
.
نوروز نُماد جاودان نوشدن است / تجدید جوانی جهان کهن است
زینها همه خوبتر که هر نو شدنش / باز آور ِ نام پاک ایران من است . . .
.
.
.
بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و مگو ز دی که امروزخوش است . . .
.
.
.
یکبار دگر نسیم نوروز وزید / دلها به هوای روز نو باز تپید
نوروز و بهار و بزم یاران خوش باد / در خاک وطن ، نه در دیار تبعید . . .
.
.
.
دلتنگ ز غربتیم و شادان باشیم
از آنکه درست عهد و پیمان باشیم
بادا که چو نوروز رسد دیگر بار
با سفرهی هفت سین در ایران باشیم . . .
.
.
.
مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است
خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی
این پیامی است که از دوست به یار آمده است
شاد باشید در این عید و در این سال جدید
آرزویی است که از دوست به یار آمده است . . .
.
.
.
ستاره بختتان بالا
سپیده صبحتان تابناک
سایه عمرتان بلند
ساز زندگیتان کوک
سرزمین دلتان سبز
سال جدید مبارک
.
.
.
نوروز! خوش آمدی صفا آوردی / غمزخم فراق را دوا آوردی
همراه تو باز اشک ما نیز دمید / بویی مگر از میهن ما آوردی . . .
.
.
.
مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است / خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی / این پیامی است که از دوست به یار آمده است
شاد باشید در این عید و در این سال جدید / آرزویی است که از دوست به یار آمده است